خصوصیات معلم کارآمد و اثر بخش
معلمان فعال و با پیشکار
معلمان با پشتکار و فعال هیچ گاه به ناکامی مواجه نمی شوند، زیرا با پشتکار بودن معلمان نمونه عشق ورزیدن آنها را به مسلک شان نشان میدهد. زیرا معلمان با پشتکار میخواهند بیشتر از دیگران آگاهی داشته باشند و آنها مکلف میشوند تا بصورت دوامدار و پیگیر بیاموزند و مطالب را به دیگران بفهمانند. چیزی که معلمان با پشتکار و فعال را از دیگران تفکیک میدهد، بلند بودن سویه تحصیلی آنها میباشد. زیرا آنها نسبت به دیگران دانش وافر را کسب نموده اند. از جانب دیگر معلمان با پشتکار و فعال در خصوص وضع تعلیم و تربیت کشور متوجه میباشند و کوشش می نمایند وضع تعلیمی و تربیتی را بهبود بخشند. آنها جهت بهبودی شیوه های تحلیلی، تدقیقی، تدریسی و آموزشی حساس میباشند. چنانچه این نوع معلمان در واقعیت به مسلک و جامعه خویش عشق میورزند و دوست دارند از دیگر ملت جهان به عقب نمانند. و تماماً مشکلات خویش را از طریق خود مرفوع سازند و دست متجاوزین را کوتاه میسازند.
معلم واقعی و اثر بخش کیست؟
معلمان واقعی و اثر بخش آن تعداد معلمانی اند که دارای یک اصول و برنامه خاص میباشند. برای رسیدن به این هدف از دانش و مهارت های خاص استفاده مینمایند و آنها بعد از کسب دانش وافر به خود صلاحیت میدهند، تا دیگران را به طور واقعی و بدون کدام هدف تربیت نمایند، آنان نه تنها در بهبود معارف بلکه در بهبود تماماً ساحات جامعه توجه دارند همچنان بصورت عموم معلمان اثر بخش از تمام اهداف که توسط دیگران تدوین میشود به خوبی آگاهی دارند به عنوان مثال یک معلم که از رشته تاریخ فارغ گردیده است از موضوعات ریاضی چندان خبری ندارد و یا معلم ریاضی از موضوعات رشته تاریخ معلومات ندارد چرا که به طور مسلکی به رشته همدیگر تربیت نشده اند، اما معلمان واقعی و اثر بخش از طریق رشته مورد نظر خویش به جامعه اثر میگذارند.
وظایف وجدانی و عمده معلم کدام ها اند؟
نخست باید گفت وظایف وجدانی و عمده معلم را صداقت، خدمت و رهنمائی واقعی افراد یک جامعه تشکیل میدهد. قسمیکه معلمان، عضوی از نظام آموزشی و نهاد های تحصیلی بشمار میآیند که آنها وظایف بسیار عظیم و عمده را عهده دار اند. و در اجرای آن هیچ گاهی شانه خالی نمی کنند و در آن صورت در قطار معلمان موفق و واقعی قرار میگیرند، معلمان بعضی وظایف عمده را از این قرار به عهده دارند که باید وجداناً عملی نمایند:
1- درک درست جهت ایفای وظیفه...
2- تصمیم قاطع جهت ایفای وظیفه...
3- حضور به موقع در صنف درسی...
4- توجه به وضع ظاهری خویش...
5- آماده گی کامل برای تدریس...
6- نظارت کامل به رفتار و عملکرد شاگردان در صنف درسی...
7- تهیه و آماده ساختن مواد و وسایل درسی جهت تقویت دروس...
8- آماده ساختن به موقع پلان درسی...
9- تعقیب نمودن یک برنامه منظم...
10- بر قراری و حفظ نظم صنف درسی...
11- داشتن توانمندی لازم به منظور تقسیم شاگردان جهت کار های گروپی و نظارت از آنها...
12- ارزیابی مداوم از جریان تدریس و دانش شاگردان...
13- دادن نمرات به مستحقان بدون تعصب لسانی، قومی و پارتی...
14- سپردن کار خانگی با طرز های گوناگون...
15- مطالعه مداوم در مورد شیوه های تدریس...
16- شرکت فعال به منظور تبادل افکار در جلسات معلمان...
17- داشتن تألیفات در مورد رشته و مسلک خویش...
18- توجه به وضع تحصیلی شاگردان...
19- توجه مدام به تربیت سالم شاگردان...
20- توجه همیشگی به صحت و سلامتی شاگردان...
21- اشتراک فعال در سیمنار ها و رهنمائی های میتودیکی، گردهمائی ها و کنفرانس ها به منظور کسب معلومات بیشتر...
22- همکاری صادقانه با سایر کارکنان مکتب...
23- تشویق شاگردان و سهمگیری آنها به دروس...
24- توجه به شاگردان که غیابت دارند...
25- تماس مداوم با اولیای شاگردان...
26- تشویق بیشتر تمام شاگردان به خصوص شاگردان که زیاد سهم میگیرند...
27- شناخت و کمک برای شاگردان دیر آموز...
28- انتخاب یک شیوه موثر برای رسیدن به هدف درسی...
29- احترام بخشیدن به شخصیت و افکار فردی شاگردان...
30- شاگردان لایق و با تلاش معلمان را افتخار میبخشند و باید معلمان آنها را بدون مکافات نگذارند...
31- معلمان جهت تربیه سالم شاگردان با اولیای شاگردان تماس داشته باشند.
32- مطالب آموزشی معلمان در روان و تربیت شاگردان اثر مثبت بگذارد.
33- معلمان در مواقع لازم شاگردان را توصیه ی درست نمایند.
34- معلمان به آداب و سنن اسلامی شاگردان احترام قایل باشند.
35- معلمان شاگردان را به مطالعات اجباری وادار کنند.
معلمان موفق هیچگاه تبعیض را دوست ندارند
نخست باید گفت تبعیض، حسادت و بد بینی ها، همه از بی دانشی و جهالت افراد یک جامعه ببار میآید. بدین منظور باید گفت معلمان اشخاص و افراد فاقد سواد نیستند و پس نباید تبعیض کنند. وقتیکه یک معلم قوم گرائی و لسان پرستی نماید، در آنصورت از افراد بی سواد و جاهل جامعه چه گیله باشد. معلمان موفق و با احساس هیچگاه تبعیض را دوست ندارند، زیرا آنها میدانند که انسان ها همه اعضای یکدیگر اند، یعنی از یک پدر و مادر خلق شده اند. در این صورت معلمان موفق دیگران را کمک میرسانند تا به حرف های اشخاص مضر و مغرض هیچگاه گوش فرا ندهند.
اما با کمال تأسف در بین انسان ها تبعیض وجود دارد، که باعث تباهی و بربادی آنها و یا جامعه آنها گردیده است. البته معلمان این موضوع را نسبت به دیگران خوبتر میدانند و درک کرده اند. پس برای دیگران فهماندن گناه و نقص آن از جانب معلم ممکن میباشد. اگر معلم این رسالت را مقدس نداند و دیگران را از این درد بی دوا نجات ندهد در حقیقت سخت ترین گناه را مرتکب شده است.
قابل یاد آوریست وای به حال و سر نوشت آن ملت، معلمان در جامعه ی شان موضوع تبعیض و عدم توجه به عدالت و انصاف را در پروسه تعلیم و تربیت دخیل نموده اند. البته معلمان گرامی باید به این مسئله توجه جدی نمایند هر گاه دامنه این پدیده شوم و شرم آور در موسسه های تحصیلی وسعت پیدا کند و جامعه را بطرف نابودی سوق میدهد، زیرا محیط و فضای نا سالم تعلیم و تربیت و پر از تبعیض شایستگی معلمان نا موفق را نمایان میکند. از اینکه معلمان در برابر خداوند، جامعه و وجدان خویش مسوول هستند، نباید در چنین شغل مقدس که اجرای آن و پیش بردن آن خیلی خطیر میباشد غفلت نمایند.
در این اواخر معلمان و تماماً کار کنان موسسات آموزشی این پدیده شوم را به خوبی شناسائی نموده اند و در مقابل آن مبارزه خویش را دوام داده و از ریشه خواهند برداشتند.
قدرت و نفوذ معنوی معلم را چگونه میتوان شناخت؟
قدرت و نفوذ معنوی معلم را میتوان در ساحه عمل مشاهده نمود. از اینکه معلم پروسه تدریس را فرا گرفت و در جریان کار فعالیت خویش از کدام میتود ها و وسایل درسی استفاده مینماید و همچنان چگونه موارد درسی را برای شاگردان افهام و تفهیم مینماید، نخست برای شاگردان وانمود میگردد که معلم شان تا چه اندازه با علم و دانش، اندوخته علمی و تجارب علمی آراسته اند.
اما باید گفت قدرت و نفوذ معنوی معلم را باید مراجع جذب کننده کادر ها بخصوص دیپارتمنت ها و شورا های علمی فاکولته ها، پوهنتون ها و مکاتب خیلی دقیق در نظر داشته باشند. زیرا در قدم نخست مراجع فوق الذکر از سویه علمی و نفوذ معنوی معلمان با خبر نباشند نه تنها موسسه خویش را بلکه تماماً جامعه را به باد فنا میدهند. قسمیکه مراجع جذب کننده معلمان دارای یک اصول میباشند، یعنی چگونه معلم جذب گردد در این عرصه نخست نمرات اوسط، امتحان کادری و اندوخته های علمی در نظر میباشد. همچنان برخورد و اخلاق اجتماعی شخص مورد نظر اولتر از همه ویژه گی های آن، در نظر گرفته شود.
البته معلمان است که با همه محدویت ها بخصوص در جامعه افغانی با قلب مملو از عشق به مسلک و شاگردانش پیشه معلمی را در برابر تماماً نا ملایمت ها به پیش میبرند و از خویش مقاومت، ثبات و پایمردی نشان میدهند.
البته سخن معلم در نزد شاگردانش از اعتبار و نفوذ خاصی برخور دار است. لیکن تماماً سخنان معلمان باید سودمند باشد، در آنصورت قدرت و نفوذ معنوی معلم اثرات مفید بالای دانش شاگردان و رشد و تکامل جامعه میگذارد.
دانشمندان را عقیده بر این است و در این نکته تأکید دارند که تمام انسان های روی زمین همه در پرتو قدرت و نفوذ معنوی معلم به سعادت دارین رسیده اند و نیز معتقد اند که اگر این نفوذ معنوی و سخنان با ارزش معلم نمی بود هرگز انسان به این درجه عالی سعادت رشد و تکامل تکنالوژی نمیرسید.
در اخیر گفته های فوق را در نظر گرفته به این نتیجه میرسیم که قدرت و عظمت معلم چون قدرت اقیانوس و آسمان ها است و دیگران خویش را چون قطرات و اجرام در بین آسمان ها و اقیانوس ها احساس میکنند. البته به یک مصرع شعری از فرخی در زمینه متوصل میشویم:
شرف و قیمت و قدر تو به فضل و هنر است نه به دیدار و به دینار و به سود و به زیان
دانش و مهارتهای پداگوژیکی معلم:
یکی دیگر از ویژگیهای مسلکی معلم، دانش و مهارتهای پیداگوژیکی اوست. این ویژه گی که بیشتر جنبه تطبیقی و هنری داشته، معلم را در شناخت و به کار برد روشها و فنون تدریس، نحوه استفاده از وسایل و مواد کمکی آموزشی در جریان تدریس، فضا و محیط درسی مناسب، طرح و تطبیق پلان های درسی و چگونگی ارزیابی از آموزش شاگردان، کمک میکند...
آشنائی معلم از انواع روشهای تدریس و به کار گیری مهارتهای پیداگوژیکی او در جریان آموزش، سبب میشود، که هدف های تعلیم و تربیه با سهولت بیشتر و در مدت زمانی کوتاه تر تحقُق یابند. چرا که زمانی عقیده بر این بودند، که فردی چیزی را بداند میتواند آنرا به دیگران یاد بدهد. یعنی شرط تدریس را داشتن معلومات معلم میدانستند. در حالیکه تنها داشتن معلومات برای تدریس کافی نبوده بلکه شرایط دیگری نیز باید وجود داشته باشد،آن شرایط عبارت از دانش و مهارتهای پیداگوژیکی معلم است. بنابر این بیشترین تاثیر در موثریت کار معلمان، مهارت در تدریس و اطلاع از دانش تدریس است.
آگاهی معلم از انواع میتود های تدریس یکی از نیاز های همیشگی و پایدار هر انسان یاد گرفتن است، که برای رسیدن به این نیاز باید همواره کوشش و تلاش نماید. انسان ها باید بدانند که نیاز به یادگرفتن از کجا شروع می شود، و به کجا خاتمه می یابد؟ جواب اینست که نیاز به یاد گرفتن از همان آغاز تولد شروع و الی زمان مرگ ادامه دارد. یعنی ز گهوار تا گور دانش بجوی! چنانچه معمول ترین یاد گرفتن این است که از یاد دهندگان چون مادران، پدران، نزدیکان، معلمان و تمامی کسانیکه به نحوی در امر یاد گیری موثر اند، استفاده بعمل آید. اما باید در نظر داشت که در میان تمامی کسانی که از آنها نام برده شد، نقش معلم والاتر از همه است. زیرا معلمان از یکطرف بزرگترین گروه یاد دهنده گان هستند و از جانب دیگر یاد دادن، حرفه و پیشه آنهاست و در این راه به مهارت رسیده اند.
قابل یاد آوریست تحصیل علم و کمال از دو راه برای آدمهای معمولی مسیر است اول تفکر مطالعه و درس و دوم تقوا. بدین منظور در این عرصه دانش پیداگوژیکی معلم نقش برازنده و موثر را دارا میباشد. تا برای دیگران این دو اصل عمده فوق را بفهماند.
عمده ترین اهداف معلم:
اگر چه اهداف معلمان به اندازه ای زیاد است به قدر ثانیه های وقت و زمان. اما به طور عمده میتوان از جمله اهداف عمده معلمان تربیه سالم اولاد جامعه، انکشاف و ترقی جامعه میباشد. ولی عموماً معلمان کوشش مینمایند هر چه زود تر و خوبتر اولاد جامعه به فیض و کمال علم و دانش آراسته شوند. چرا که اولاد جامعه چشم امید جامعه میباشند. ولی جهت عملی کردن اهداف خویش معلمان به یک سلسله مشکلات رو برو میشوند، و به کمک همگانی ضرورت دارند. وقتیکه در یک جامعه صلح و آرامش حکمفرما نبود، و به شخصیت و به نهاد تحصیلی همچون معارف و تربیه معلم ها احترام و دلبستگی نبود، اهداف معلم هیچگاه عملی نمی شود. و به اهداف آنان از طرف عده معدود، و مغرض هتک حرمت میشود. و باید آنها را به دست قانون بسپارند تا مجازات شوند.
بدین منظور معلمان مکلف اند در مقابل آنچنان اشخاص بی احساس و دشمن صفت مبارزه کنند و جهت شگوفایی و ترقی جامعه نخست اولاد جامعه را تربیت سالم نمایند. تا باشد توسط آنان مشکلات جامعه مرفوع گردد.
از جانب دیگر اهداف معلمان را تربیه سالم و کسب دانش برای اولاد جامعه می پنداریم. درست درک کرده ایم، زیرا اگر در جامعه داکتر، انجنیر، ساینسیت، ژورنالست، و امثال آنها ضرورت میباشد، همه و همه در مدت دوازده سال مکتب به تربیه معلم ضرورت دارند. پس معلمان اهداف قابل ستایش و ستودنی دارند، به مقام و اهداف آنها باید ارج گذاشت.
پی بردن به راز های موفقیت معلم :
راز های موفقیت معلمان خیلی زیاد اند در اینجا در چند مورد، آنرا مطالعه میکنیم:
1- داشتن صبر: نخست باید گفت حضرت رسول الله « ص » فرموده اند « صبور باش که صبوری ترازوی عقل و نشانه توفیق است. » پس معلم صبر را پیشه ی خود نسازد عقل آن تعادل خود را از دست میدهد. و هیچ گاه توفیق را نصیب نمی شود. زیرا در مسیر زنده گی همه انسان ها به مشکلات زیادی رو برو میشوند، اما معلمان نسبت به دیگران زیادتر، چون آنها پیروان و تطبیق کننده گان رسالت انبیاء اند. و در همه حالت ها صبر را چاره نسازند. به حیث معلم واقعی شناخته نمی شوند.
2-داشتن حوصله: حوصله هیچگاه مانند سکوت اشتباه نمی کند. شخص حوصله مند همیشه کامیاب است. زیرا در کار های معلمی مشکلات و موانع زیادی دیده میشود. اگر معلم حوصله نداشت. نمی تواند تدریس کند و یا خدمت نماید. و در مقابل سختی روزگار و تقاضا های نا معقول زمان باید حوصله کند. و در تربیه شاگردان خود از حوصله کار بگیرد.
3-داشتن نو آوری: معلمان موفق در صدد کشف قوانین و مطالب جدید میباشند، زیرا دریافت مطالب جدید و احوالات جدید جامعه را جامه ی جدید میپوشاند.
4- داشتن ابتکار: معلمان باید متبکر باشند، زیرا تربیه سالم اولاد جامعه ضرورت به معلومات جدید دارد. و در اجرای وظیفه از موضوعات روز و جدید با خبر باشند. و مطالب جدید را ضم پروگرام درسی خویش بسازند.
مفاد ارتباط معلم با اولیای شاگردان
معلمان واقعی همیشه در صدد آن اند چگونه و از کدام راه ها شاگردان خویش را تربیت سالم نمایند. آنها کوشش مینمایند در مدت که شاگردان در موسسه آموزشی مصروف ایفای وظیفه اند دروس خویش را به خوبی یاد بگیرند و بخاطر ارتقاء دانش و تقویت سطح دانش شاگردان معلمان با درک و با احساس با اولیای شاگردان نیز مطابق دستورات آموزش و پرورش ارتباط میگیرند.
البته ارتباط معلمان با اولیای شاگردان مفاد زیاد را دارا میباشد، که در نتیجه با عث تعلیم و تربیت صحیح شاگردان این کار معلمان میگردد. زیرا پدران و مادران نسبت به معلمان مسوولیت زیاد در مقابل عملکرد، تحصیل و فعالیت های آموزشی فرزندان شان دارا میباشند چرا که شاگردان با معلمان مدت کمی از وقت خویش را سپری میکنند اما با والدین شان بیشترین وقت خویش را میگذرانند. پس والدین مطمئن باشند که فرزندان شان بعد از فراغت از مکتب مصروف کدام کار ها اند در نتیجه نظارت و کنترول والدین فعالیت ها و اهداف معلمانرا جهت انکشاف دانش شاگردان تقویت میبخشد.
نقش معلم در یاد دهی و یادگیری
این یک امر آشکار است که معلم در پروسه یاد دهی و یادگیری نقش مستقیم و حساس را ایفا مینماید. زیرا دانشمندان را عقیده بر این است که دو عُنصر عمده یعنی معلم و شاگرد عمده ترین بخش پروسه تدریس را تشکیل میدهند. اما در پروسه یاد دهی معلمان نقش موثر و مستقیم را دارا اند.
از جانب دیگر در پروسه یاد گیری شاگردان مستقیماً شرکت و نقش دارند. لیکن معلم برای آنها شیوه های یاد گیری را یاد ندهند شاگردان بطور مستقلانه و منفردانه نمیتواند دانش درست را کسب کند. البته نقش معلم را در پروسه یاد دهی و یاد گیری سویه تحصیلی و تجارب رشتوی آنها مستقیماً تشکیل میدهد. از اینکه معلمان با شیوه های تدریس و شیوه های یاد گیری و یاد دهی بلدیت دارند در آنصورت شاگردان را در وقت کم و بدون ضیای وقت میتوانند بطور سالم و موثر تربیت نمایند.
قابل یاد آوریست در پروسه یاد دهی و یاد گیری معلمان ویژه گیهای زیر را باید دارا و در نظر داشته باشند:
1- نخست معلمان باید جهت تربیت سالم شاگردان بکوشند.
2- معلمان به اولاد جامعه مانند اولاد خویش دلسوز باشند.
3- معلمان شیوه های یاد گیری را برای شاگردان بفهمانند.
4- معلمان شیوه های یاد دهی را در ختم تدریس و تحصیل برای شاگردان عملاً با استفاده از پروسه تدریس آموزی رهنمائی کنند.
5- معلمان موضوعات مفید و موثر را به شاگردان یاد بدهند.
6- معلمان شیوه های مطالعه را به شاگردان توضیح دهند.
7- معلمان با میتود خاص و برخورد ملایم شاگردان را به پروسه یاد گیری و یاد دهی دعوت نمایند.
8- معلمان اهمیت کسب دانش و یاد گیری و یاد دهی را برای شاگردان توضیح نمایند.
9- معلمان شاگردان را بعد از کسب دانش و موفقیت مورد تقدیر و تمجید در محضر دیگران قرار دهند.
10- معلمان شاگردان را به مطالعات خصوصی دعوت و تشویق نمایند.
تقویت رشد فرهنگی شاگردان از جانب معلمان با تجربه
نخست باید گفت فرهنگ خاصه بارز هر انسان است، و از سه لحاظ به طور عمده فرهنگ از انسانها بروز مکیند، اول از طریق وراثت و دوم از طریق خوصیات روانی و سوم از طریق عادت های مکتسبه ی اجتماعی، انسانها با عضویت در جامعه کسب مینمایند.
بدین منظور فرهنگ شاگردان نیز بنابر تعریف فوق همیشه در حال رشد و دگرگونی میباشد. و به تعریف فوق متوجه شویم از لحاظ وراثت انسانها از نیاکان خود رنگ جلد، رنگ مو، رنگ چشم، بلندی یا پستی بینی، کوتاهی و بلندی قد و بعضی خصوصیات فزیولوژیکی را به ارث میبرند. و از لحاظ روانی، در مراحل تربیتی مربوط میشود، یعنی از تربیت دامان پُر عطوفت والدین شروع الی محیط مکتب و پوهنتونها و غیره را در بر میگیرد. اما از لحاظ اجتماعی انسانها از همنشین ها، رسانه ها، در مجموع از روابط بین مردمان اجتماعی بعضی عادت ها را کسب مینماید.
از جانب دیگر شاگردان از ولایت و نقاط مختلف با داشتن فرهنگ های متفاوت داخل محیط آموزشی میگردند، پس وظیفه معلمان با درک و با تجربه این است، تا خصوصیات فردی شاگردان را بخوبی شناسایی نمایند. و شاگردان را در فرهنگ آموزش و پرورش آشنا نموده، و آنها را تشویق نمایند تا در موارد زیر خود را عیار کنند، و در نظر داشته باشند:
1- نخست از بند خرافات و عقب مانی های دامنگیر کشور رهایی یابند.
2- چنان بی اندیشند که بر مبنای منطقی و عقلی استوار باشد.
3- پدیده ی نفاق را از بین جامعه محو و نابود نمایند.
4- اشخاص و افراد نفاق بر انگیز را بشناسند و علیه شان مبارزه کنند.
5- توجه خاص به آینده، فامیل و جامعه خود داشته باشند.
6- از حقیقت ها هیچگای چشم پوشی نکنند.
7- حق و باطل را بخوبی تشخیص نمایند.
8- در تصمیم خود تعادل را رعایت کنند.
9- پایبند به موازن اعتقادی اسلامی، اخلاقی و اجتماعی باشند.
10- در مواقع لازم انعطاف پذیر باشند.
در مورد ارزش ها و مواردیکه در باره ی شان توضیح داده شد، از جمله ملاک های فرهنگی جامعه پسندیده ی هر قوم میباشد. که معلمان گرامی باید متوجه باشند. و در جهت عملی شدن آنها نقش ارزنده را ایفا میکنند و برای شاگردان رهنمایی لازمه نمایند. و شاگردان را با این ارزشها آراسته سازند تا توانایی و درک شان رشد نماید. و به حیث افراد سالم، فعال و دور اندیش و آینده نگر ببار آیند.
در اخیر باید گفت معلمان محترم به این نکته باید متوجه باشند، یعنی اینکه معلمان اند جامعه را از بر بادی مرهانند و در حالت اغفال به بر بادی نیز میکشانند. پس اولین مرحله نجات جامعه از بد بختی را ثمره زحمات خوب و با احساس معلمان تشکیل میدهد. آنهم فرهنگ درست را به شاگردان یاد بدهند. یعنی از فرهنگ اسلامی، انسانی و اجتماعی شاگردان را بخوبی با خبر کنند و در جامعه شاگران آنرا نیز تطبیق نمایند.
معلم با شاگردان ذکی و کم هوش
قسمیکه در مقدمه کتاب گفته شد که شغل معلمی سخترین و مهترین شغل در بین شغل هاست. زیرا در کار معلمی هزاران نازکی باریکتر از مو وجود دارد. پس معلمان گرامی و گرانقدر جهت رشد متعادل استعداد شاگردان خود از هر نوع کوشش و توجه دریغ نورزند. اما معلمان محترم با شاگردان ذکی و با شاگردان کم هوش چگونه بر خورد مینمایند وابسته به مهارت، و میتود های درسی آنهاست. در اینجا برخورد معلمان را با شاگردان ذکی و کم هوش به طور جداگانه مورد مطالعه قرار میدهیم:
الف - برخورد معلمان با شاگردان ذکی:
طوریکه معلمان در دقایق اول کار خود مکلف اند از تماماً خصوصیات شاگردان با خبر شوند توجه نموده، در صدد دریافت علایق، توانایی، و استعداد های شاگردان میباشند. و در مدت کم شاگردان خود را با تماماً خصوصیات شان شناسایی نموده و کار تدریس خویشرا بخوبی پیش میبرند. البته در مدت کار و فعالیت خود شاگردان ذکی را بخوبی شناسایی مینماید، در آنصورت از ذهن و ذکاوت آنان باید معلمان گرامی استفاده اعظمی نمایند. یعنی با رهنمایی های لازمه و گسترده تر آنها را تشویق نمایند تا از اهمیت رشته و رسالت شان در مقابل اجتماع با خبر شوند. و آنان را به مطالعه و فراگیری دانش مسلکی نیز تشویق نمایند. و همیشه مورد تقدیر و تحسین قرار دهند. همچنان برای شاگردان ذکی باید معلمان گرامی انگیزه های ذیل را بدهند:
1- هوش و علاقه شاگردان ذکی را در مورد چگونگی کشف اشیاء و تاریخچه کاشفین جلب نمایند.
2- هوش و علاقه شاگردان ذکی را به جانب یک رهبریت سالم متوجه سازند.
3- انگیزه اخذ القاب اشخاص بزرگ را در هوش و فکر شاگردان بپرورانند.
4- در مورد اشخاص سر شناس علمی و دانشمندان برای شاگردان معلومات ارائه نمایند تا شاگردان چنان خصلت را بخود اخذ کنند.
5- همچنان در مورد روحیه های اجداد و نیاکان برای شاگردان از جانب معلمان توضیح داده شود تا انگیزه بقای نسل را بخود داشته باشند.
ب – معلم با شاگردان کم هوش:
نخست باید گفت معلمان گرامی و با درک همچو آفتابی اند بالای همه گان به طور یکسان نور خود را مرسانند. بنابر آن رسالت معلمان با احساس این است که با همه شاگردان خود بدون تبعیض، ارتباطات قومی، ارتباطات گروهی، ارتباطات لسانی، ارتباطات پارتی وغیره بر خورد کنند. البته ارتباطات باید ارتباط صادقانه و بدون آلایش باشد. همچنان معلمان در بین شاگردان تفاوت فردی قایل نباشند. زیرا در دین اسلام ذاتاً تبعیض وجود ندارد. و ما در جامعه اسلامی زیست مینمائیم باید به اوامر الهی اطاعت نمائیم.
قابل یاد آوریست عده ی از معلمان، مجردیکه داخل صنف شدند با عده ی از شاگردان ذکی و لایق به تعداد 4 الی 5 تن همیشه ارتباط و سروکار دارند که در چوکی های پیشرو قرار دارند. و در اجرای درس از آنان همکاری میطلبند و توضیح میگیرند. اما یکتعداد شاگردان دیگر را که در اخیر صنف موقعیت اخذ مینمایند هیچ توجه ندارند. این امر باعث میگردد که معلمان محترم هر قدری که علم داشته باشند ولی معلم حقیقی نیستند. یعنی آیا آنها شاگردان شان نیستند؟
بناءً وظیفه و رسالت عموماً معلمان معظم در مقابل تماماً شاگردان یک نوع میباشد. ولوکه شاگردان به هر لسان تکلم مینمایند و یا به هر قومی مربوط میباشند باید معلمان با آنها برخورد یکسان داشته باشند.
در اخیر باید گفت معلمان محترم با شاگردان کم هوش جهت تربیت سالم موارد زیر را در نظر داشته باشند:
1- شاگردان کم هوش را از اولاد خود کمتر ندانند زیرا معلمان پدران معنوی محسوب میگردند.
2- شاگردان کم هوش را کمک و تشویق نمایند تا بدون اضطراب راهی مکتب شوند.
3- شاگردان کم هوش را نخست شناسائی نمایند و حتی الامکان از اولیای شان در زمینه تربیت آنان کمک بخواهند.
4- از شاگردان کم هوش اندک ترین تحرک درسی را معلمان مشاهده نمودند تشویق و ترغیب زیاد نمایند.
5- شاگردان کم هوش را با شاگردان ذکی هم درس بسازند.
6- شاگردان کم هوش را هیچگاه معلمان در حضور هم صنفی هایشان تنبیه نکنند.
7- علت کم هوشی شاگردان ضعیف را معلمان باید دریافت نمایند.
8- شاگردان کم هوش را معلمان به مطالعه تشویق نمایند.
9- با شاگردان کم هوش معلمان وقت خود را زیادتر صرف کنند.
10- خصوصیت ها و ضعف های شاگردان کم هوش را برای شان معلمان توضیح ندهند زیرا منجر به استعداد کشی آنها میگردد و باید همیشه مورد تشویق و ترغیب قرار گیرند.
در اخیر باید گفت معلمان در پروسه تدریس از میتود های گوناگون استفاده نمایند. همچنان درس خویش را چنان توضیح نمایند، که برای همه شاگردان از لحاظ توانائی و ضرفیت قابلیت درک و برداشت را داشته باشند. همچنان در سپردن کار خانگی از طرز های گوناگون استفاده نمایند. یعنی بدون معرفی شاگردان قوی و ضعیف و یا کته گوری های مشخص شده در نزد معلم، کار خانگی را برای آنها بسپارد. یعنی چنین وانمود نماید عده ی از شاگردان میتوانند با مثال ها و مطالعه بیرونی درس را توضیح دهند و عده ی دیگر میتوانند درس توضیح شده را آماده گی بگیرند و عده ی دیگر به هر اندازه که توانمندی دارند میتوانند در اجرای کار خانگی سهم بگیرند یعنی این چنین برای شاگردان اجرای کار خانگی را گوش زد نماید در آنصورت خود شاگردان میفهمند از لحاظ ظرفیت به کدام یک از سه کته گوری فوق خویشرا عیار نمایند.
چنانچه معلمان محترم در حین ساختن سوالات امتحان از طرز های گوناگون نیز استفاده نمایند یعنی سوالات خویش را چنان بسازند که به کته گوی های مختلف مربوط باشد یعنی از جمله 10 سوال 3 سوال مشکل برای شناسائی شاگردان رقابتی و 3 سوال نسبتاً متوسط برای اخذ نمره فیصدی و 4 سوال دیگر را برای شاگردان ضعیف تا باشد از این 3 طریقه سوال تماماً شاگردان خویش را مورد ارزیابی قرار دهند. در صورت که شاگردان به این پلان و کار با مهارت معلم از خود نتیجه درست نشان دادند در واقعیت از موفقیت معلمان نماینده گی میکند. اما شاگردان به این کار معلم نتیجه درست ندادند باز هم ناکامی آنها متوجه خود استاد میباشد زیرا در این پروسه معلمان مقصر اند چرا شاگردان خویش را بطور احسن نرسانیده اند.
معلم و شاگردان با قهر و کم حوصله
نخست باید گفت شغل معلمی شغلی است که باید انعطاف پذیری را در این شغل پیشه نمود. و از جانب دیگر معلمان در دقایق اول کاری خویش، متوجه خصوصیات فردی شاگردان گردند و آنها را از لحاظ توانائی، ظرفیت، استعداد، برداشت، برخورد وغیره شناسایی نمایند. وقتیکه شاگردان بطور کل با در نظر داشت ویژه گی های فوق مورد شناسائی و تشخیص استاد قرار گرفتند. در آنصورت شاگردان با قهر و کم حوصله شناسائی شد، در اولین برخورد استاد، نباید با آنها برخورد نا ملایم نماید. زیرا در صدد دریافتن علل و عوامل فردی آنها گردد. یعنی این شاگردان چرا با قهر و کم حوصله هستند، در قدم نخست در صدد دریافت اولیه گردند و بخصوص از هم صنفی هایش در مورد آن شاگرد معلومات حاصل نمایند و بعداً دریافت معلومات حاصل نمایند که این شاگردان با کی ها ارتباط دارند، وضع اقتصادی آنها چگونه میباشد، فرهنگ فامیلی آنها چه قسم است. آیا آنها با دخنیات سرو کار دارند یا نه وغیره خصوصیات این نوع شاگردان را دریافت نمایند. در آنصورت معلمان با این شاگردان بطور اساسی میتوانند همکاری نمایند. زیرا رسالت معلمان است نسبت به شاگردان با حوصله و ذکی، متوجه به شاگردان ضعیف با قهر و کم حوصله باشند. از اینکه برای همه بهتر معلوم است هیچ شخص با داشتن خصوصیات فوق تولد نمیگردد یعنی همه بطور پاک و منزه تولد میگردند.. بنابر آن شاگردان با قهر و کم حوصله را از تولد تا این مرحله مورد مطالعه قرار دهیم آنان در ابتدا این ویژه گی ها را بخود ندارند اما در مرور زمان بالاثر همنشین های بد و فرهنگ نا درست جامعه و یا نداشتن اقتصاد خوب باعث میگردد، این نوع اشخاص منحیث شاگردان با قهر و کم حوصله در اجتماع عرض اندام نمایند. در اینصورت معلمان بعد از شناخت خصوصیات این نوع شاگردان همکاری لازمه نمایند و با آنها سلسله به سلسله آهسته آهسته کاری آموزشی و تربیتی نمایند. پس بنابر رسالت وجدانی و تربیوی معلمان اکیداً تأکید است با چنین افراد بنابر توضیحات فوق همکاری انسانی و اخلاقی بی دریغ نمایند.
معلم و شاگردان احساساتی و کم حوصله
تجربه معلمان کار فهم، سابقه دار و مستعد که تمام عمر کار شان بالاثر پروسه تدریس با شاگردان میباشد و وقت های زیادی را سپری نموده اند به ما می آموزند که ما در وقت برخورد با شاگردان احساساتی و کم حوصله کدام مراحل را توجه نمائیم. البته قبل از آن باید گفت معلمان با تجربه و دلسوز هیچ گاه در مقابل شاگردان احساساتی و کم حوصله از خود عمل جدی نشان نمیدهند. زیرا در صدد ریشه یابی، علل و عوامل این مشکلات شاگردان اقدام میورزند. و در حصه حل این پرابلم معلمان نکات ذیل را باید در نظر داشته باشند:
1- معلمان با شاگردان احساساتی و کم حوصله برخورد خوب نمایند.
2- معلمان در غیاب شاگردان احساساتی و کم حوصله به صنفی هایشان گوش زد نمایند تا به آنها رفتار بد نکنند.
3- معلمان شاگردان احساساتی را کوشش کنند زیر احسان خود قرار بدهند.
4- معلمان به حرف های شاگردان احساساتی و کم حوصله به حوصله مندی گوش فرا دهند.
5- معلمان با دلایل مقنع شاگردان احساساتی را قناعت بدهند.
6- معلمان با شتاب زده گی در مقابل شاگردان احساساتی اقدام مجازات نورزند.
7- معلمان شاگردان احساساتی و کم حوصله را از طریق اداره و اولیای شان همکاری نمایند.
8- معلمان شاگردان احساساتی را بطور انفرادی به دیپارتمنت خواسته به آنها توصیه شکیبائی و فروتنی را نماید.
9- معلمان شاگردان احساساتی و کم حوصله را در حصه فراگیری درس نسبت به دیگران همکاری نمایند.
10- معلمان نباید شاگردان احساساتی و کم حوصله را مورد مجازات قرار دهند و یا از جمله شاگردان خود محسوب نکنند و رسالت دارند باید ایشان را تربیت نمایند و از این مشکل خطیر آنها را برهانند.
وظایف معلم پیش از شروع تدریس
بدون شک باید گفت معلمان قبل از اینکه وارد وظیفه و یا نهاد تحصیلی جهت تربیه اولاد کشور و پروسه تدریس میشوند باید نکات زیر را مورد توجه قرار دهند تا بتوانند در کار خود با توفیق زیاد و موفقیت همه جانبه موفقیت را نصیب شوند. البته در اینجا وظایف معلم را بطور عمده که قبل از شروع درس برای آن لازم است در نظر داشته باشد بطور ذیل مطالعه مینمائیم:
1- نخست خود شناسی معلم از همه جهات شرط اساسی میباشد.
2- آشنائی با محیط اجتماعی
3- آشنائی با پدیده های اجتماعی
4- آشنائی با منابع موثر درسی
5- آشنائی با روش های تدریس
6- آشنائی با قوانین و وظایف معلمی
7- آشنائی با آداب، رسوم جامعه و کانون علمی که در نظر دارد.
8- آشنائی با فرهنگ معلمی و پرسونل کانون مورد نظر .
9- آگاهی قبلی از خواسته ها و دستورالعمل های کانون مورد نظر.
10- آگاهی از ارزش های علمی و مسلکی.
نقش معلم در تسهیل یادگیری
بدیهی است که معلم در پروسه یادگیری نقش مهم و ارزنده را ایفا میکند. چرا که یادگیری از خود میتود و طریقه های خاص دارد، نمی شود هر کس یک کتاب و یا یک موضوع را از پیش خود و توسط خود آموزی بیاموزد. ولی بنابر تجربه و دانش معلم، میشود بخوبی و به سهولت یک موضوع را شاگردان فرا بگیرند. معلم چراغ هدایت و موفقیت است که انسان را رهنمایی میکند، تا انسانها به زودی و به طور منظم به پایه اکمال علم و معرفت برسند.
امروز معلمان از نعمات خوبی دانش مستفید گردیده اند، چرا که کسب دانش در اواخر قرون معاصر خیلی به طریقه های خاص و جدید صورت میگیرد و زیاد تر به روی تجربه استوار است. و از شیوه های گونه گون استفاده اعظمی میشود. بخصوص در حصه ی مطالعه و یادگیری طریقه های خیلی جدید و موثر شناسایی شده است.
از جانب دیگر باید گفت معلمان محترم ویژه گی خاصی را در دوران تحصیل در نهاد های تحصیلی کسب نموده اند، و نسبت به شاگردان به طریقه های یادگیری و یاد دهی وارد اند. بناءً بخوبی گفته میتوانیم که نقش معلمان در پروسه ی یادگیری از اهمیت خاص بر خوردار بوده، و طریقه های یادگیری را سهولت میبخشند.
اما نقش خود شاگرد در یادگیری نسبت به معلم مقدمتر است. چون شاگرد از معلم تقاضای یادگیری را نکند تشخیص آن در نزد معلم شاید در بعضی اوقات مشکل باشد. ولی با آنهم نقش معلم در پروسه یادگیری با اهمیت و برازنده میباشد.
فلهذا کار معلم هنگامی ثمر بخش است که با شاگردان همکاری و مشارکت در کار هایشان داشته باشد. و گام به گام با آنها پیش برود و رهنمایی کند. معلمی که می خواهد تسهیل کننده امر تربیت و آموزش باشد. باید از شیوه های سنتی و طوطی وار پرهیز کند و با شیوه های جدید اولاً خودش آشنایی حاصل نماید و بعداً برای شاگردان خود طریقه های یادگیری را سهل بسازد.
کار دیگر در تسهیل یادگیری همانا ایجاد حسن اعتماد دو جانبه بین شاگرد و معلم است وقتی یادگیرنده یا شاگرد احساس کند که خود موجود شایسته و لایق است، و اعتماد به معلم و شیوه یادگیری نموده، در زود ترین فرصت میتواند مطالب قابل ملاحظه را دریافت کند و یاد بگیرد.
تجربه به اثبات رسانیده است که اگر شاگرد در معرض تهدید خارجی( مانند فقر اقتصادی، ناتوانی جنسی، مریضی وغیره) قرار نداشته باشد. و یا در کمترین حد باشد میتواند در سازمان درونی و فکری خود که تقاضای کسب دانش است دگرگونی های جدیدی را ایجاد کند. در نتیجه زحمات و کار معلم، شاگرد میتواند از شیوه یادگیری بخوبی استفاده کند.
در اخیر باید گفت شاگرد در همه وقت به رهنمایی معلم ضرورت تام دارد. پس معلم است نقش ارزنده را در پروسه یادگیری برای شاگردان داشته و نحوه یادگیری را به شاگردان یاد میدهد و سهولت میبخشد. بدین منظور هر شاگرد باید برای شیوه های یادگیری مشکلات داشته باشد از معلمان با تجربه و مسلکی کمک بخواهند. یعنی چگونه مطالعه کنند و از کدام طریقه ها استفاده کنند تا به کمترین فُرصت مطالب زیاد و مفید را فرا گیرند.
همچنان معلمان هنرمند با توسعه برنامه تحصیلی در اجتماع اثر مثبت میگذارند همچنان هنر معلمی وقتی فهمیده میشود که در تدریس آن سکتگی رخ ندهد. چنانچه هنر معلمی وقتی مفید واقع میگردد که معلمان دارای یک برنامه مشخص و منظم باشند در ضمن آن همیشه مصروف پژوهش و تحقیق نیز باشند.
آیا معلمان هم مانند شاگردان به آموزش دایمی نیاز دارند؟
نخست باید گفت معلمانیکه خود را معلم میخوانند، اصلاً معلم نیستند، زیرا شغل معلمی پیوسته به پروسه شاگردی بودن و محوری شاگردی وابسته است. چرا که معلم شدن آسان است ولی معلمی کردن مشکل. دانش معلم وابسته به آنچه که یاد دارد نمی باشد بلکه وابسته دانش جدید و روز میباشد. زیرا معلم آنچه را در دوران تحصیل کسب نموده است نخست خود را با سواد کرده و ثانیاً آنقدر یاد نگرفته است که دیگر به آموزش و مطالعه ضرورت نداشته باشد. بنابر آن علم دریایست بی حد و کنار و به دانش اندک خویش هیچ وقت غرور نکنیم. بنابر قول مولانا صاحب :
آب دریا را اگر نتوان کشید هم به قدر تشنه گی باید چشید
بدین منظور باید معلمان محترم و معزز همیشه شاگرد باشند. همچنان سرور کائینات فخر موجودات فرموده اند: ز گهواره تا گور دانش بجوی، و یا گویند طلب علم فرض است. برای مرد و زن.
اگر معلمان گرامی با مطالعه سر و کار نداشته باشند مانند چراغی هستند که یک بار به آن تیل انداخته شده باشد. و آن چراغ به زودی خاموش میشود. بدین منظور معلمان محترم باید مطلع باشند در جهان لحظه به لحظه واقعات و موضوعات جدید بروز میکند و به طور دوامدار به ارتقاء سویه خویش توجه لازم به خرج بدهند.
بهترین و نیکو ترین اوصاف یک معلم در پیوند با مطالعه آن میباشد. چرا که مطالعه در ذات خود حیثیت عبادت را دارد.
تربیت معلم از آن آوان شروع میگردد که شاگرد میباشد و به ترتیب بعد از انتخاب رشته معلمی با اخذ دیپلوم اکتفا نکرده و به بورس های تحصیلی و سیمنار های تحصیلی مستقیماً اشتراک نماید همچنان بطور نورمال همیشه به مطالعات خصوصی جهت تقویه دانش خویش نیز اقدام بورزند.
همچنان باید گفت معلمان محترم هیچگاهی به علم خود مغرور نباشند و شکسته نفسی را پیشه کنند. قسمیکه بیدل دهلوی میفرماید:
زان خط که طراز علم و علامه کنند برجاست اگر تکلف خامه کنند
« بیدل» موهومی تو ننگ رقمست آخر تو چه ای کز علمت نامه کنند
نکات اساسی در مطالعه کدام ها اند
این نکات عبارت اند از:
1- سازمان دادن: یعنی بدین معنی نخست باید برای شاگردان و افراد جامعه چنان انگیزه را باید داد که آنها وادار به مطالعه کردن شوند. و باید در مورد فواید مطالعه آگاهی و روشنی داد تا میل و رغبت شاگردان به مطالعه کردن برازنده گردد.
2- علامت گذاری: وقتی امکان پذیر است نخست باید شخص را به مطالعه کردن وادار نماییم. زیرا علامت گذاری به خودی شخص مربوط میگردد، که چگونه پلان خود را تنظیم مینماید.
3- خلاصه کردن: این پروسه یادگیری وقتی معیین میشود بعد از آنکه مطالعه به اختتام رسید، موضوعات مطالعه شده را در یک کتابچه به طور خلاصه یاد داشت مینماید. و یا به حافظه میسپارد.
4- همچنان در تعیین نکات اساسی مطالعه سه موضوع به طور ذیل دخیل میباشد:
الف : موضوع اصلی
ب : نکات اصلی
ج : موارد جزئی
الف: موضوع اصلی:
در یک کتاب و یا در بخشی از آن مؤلف یک موضوع کلی را در نظر دارد و در همه جای کتاب آن را دنبال میکند. این همان موضوع اصلی کتاب است.
در واقع موضوع اصلی در یک منبع مانند تنه درختی است که هر قسمت آن در نهایت از تنه بقا می یابد و آب میخورد.
ب: نکات اصلی:
نکات اصلی خطوط، اندیشه های اصلی و مهم در یک کتاب هستند که از موضوع اصلی کمتر است. اما صراحت بیشتر دارد، مجموعه نکات اصلی مفهوم و موضوع اصلی را تشکیل میدهد.
ج: موارد جزئی:
اطلاعات جزئی تری هستند که به صورت مثال ها، نمونه ها، عکس ها، تصاویر و اطلاعات واقعی مطرح می گردند. مجموعه موارد جزئی درک و شناخت نکات اصلی را آسان تر می سازد. با در نظر دشت اینکه موضوع اصلی معمولاً و مستقیماً به وسیله مؤلف بیان نمی شود ولی با مطالعه مقدمه کتاب و هدف تالیف کتاب می توان به موضوع اصلی پی برد. اما گاهی میشود که با مطالعه همه این ها نمی توان به موضوع اصلی پی برد و باید با شناخت نکات اصلی موضوع اصلی را دریافت. برای پیدا کردن نکات اصلی می توان به بخش های مختلف یک مطلب با دقت بیشتری توجه کرد. معمولاً هر پاراگرافی را که مطالعه میکنیم به موضوع جدیدی بر می خوریم آن موضوع جدید همان نکته اصلی است.گاهی نکات اصلی مطالب با حروف درشت تر از متن و یا رنگ دیگری در متن چاپ میشود که با شناخت نکات اصلی کمک میکند.
محتوای کتاب درسی و سازمان دادن:
شناخت سطوح مختلف یک مطلب از جانب معلم و یا هر مطالعه کننده به چگونگی سازمان دادن مطالب در محتوای کتب درسی بستگی دارد. و یا به عبارت دیگر مطالعه خوب به سازمان تألیف کتاب بستگی دارد. اگر این ویژه گی در تالیف رعایت نشده باشد معلم باید قبلاً به محتوا، سازمان بدهد و بعداً به تدریس بپردازد. اجرای این کار به توانایی معلم ارتباط دارد که چگونه می تواند از این شیوه به درستی استفاده نماید.
تالیف کتاب باید با اصول و روش های سازماندهی تهیه شود تا کار تعیین سطوح سه گانه محتوا برای معلم آسانتر باشد که غیر از معلم هر کسی دیگر بخواهد آن را مطالعه کند به دشواری مواجه نشوند.
در یک کتاب علاوه بر نظم صحیح مطالب، نوع چاپ، نگارش و باقی از این خصوص قابل توجه و مهم است. بهتر است در موقع تالیف و چاپ نکات اصلی کتاب با حروف و رنگ ویژه ای چاپ شود.
1- علامت گذاری:
خواننده می تواند به وسیله علایم و نشانه ها طوریکه به پاکی و صفائی کتاب صدمه وارد نه نمایند موضوعات اصلی محتوای کتاب را یا در خود کتاب و یا در یاداشت های جداگانه مشخص سازد و با نوشتن مطالب و نکاتی در حاشیه ی کتاب پیشنهاد ها و یا انتقادات خود را یاد آور شود.
بسیاری از خواننده گان عادت دارند که فقط دو صفحه کتاب را از اول، دو صفحه را از وسط و دو یا زیاده صفحات را از آخر بطور پراگنده و سرسری مطالعه می کنند و باز در مجالس و محافل پیرامون کتاب صحبت می کند و زحمات شباروزی نویسنده ی کتاب را بدون اینکه راه حلی به آن جستجو نمایند به باد انتقاد می گیرند. اگر از این خواننده گرامی در خصوص موضوع اصلی نکات اصلی و موارد جزئی کتاب پرسش بعمل آید شاید قادر به جواب درست نباشد و یا جوابات قناعت بخشی در خصوص ارائه کند.
تهیه، تدوین و تالیف کتاب کار ساده و آسان نمی باشد سال ها و ماه ها زمان را ایجاب میکند تا مؤلف بتواند با قبول زحمات شباروزی آن را تهیه نمایند. هر کتابی که تالیف می شود از خود اهداف و مقاصدی دارد که مطالعه کننده باید به آن به صورت درست پی ببرد.
علامت گذاری باعث میشود که مطالعه کننده کتاب، نکات اساسی و مهم کتاب را از مطالب غیر اساسی و حاشیه ای تشخیص دهند و با تکیه بر آن ها به هدف های اصلی محتوای کتاب نایل آید.
2- خلاصه کردن:
هر مطالعه کننده برای اینکه از کتابی که مطالعه کرده است برداشت مینماید و در آن صورت بتواند مطالب آن را به صورت خلاصه بنویسد و نتیجه ی درست بگیرد و خلاصه ی مطلب، باید هم نکات اصلی و هم مطلب اصلی را در برداشته باشد. در واقع خلاصه هر مطلب شکل کوچک شده همان مطلب است. اگر خواننده و یا مطالعه کننده قادر شود مطالب مطالعه شده را تشخیص کند در واقع آن مطلب را درک کرده است. و اگر از این کار ناتوان باشند مطالب را به درستی درک کرده نمی تواند.
خلاصه کردن مطالب، درک و فهم خواننده را نمایان میکند یعنی مطلب را چگونه بررسی کرده، توانائی حفظ مطالب را در ذهن تقویت نموده یا خیر؟ و بالاخره مروری می باشد به مطلب تهیه شده از جانب خواننده یا مطالعه کننده.
از معلمان گرامی، والدین محترم آرزو دارند تا شاگردان و فرزندان شان به مطالعه تشویق کنند و علاقه مند نمایند باید به چند نکته زیر توجه کنند:
1- وجود یک کتاب خانه در مکتب و در صورت امکان داشتن یک کتاب خانه مختصر در خانه بسیار ضروری پنداشته میشود. ( ابر اهام لیکلن ) میگوید: بدون حکومت می شود زنده گی کرد ولی بدون کتاب و مطبوعات هرگز.
2- شرط نخست مطالعه این است که شاگردان دسترسی به کتاب و منابع داشته باشند. شاگردان باید کتاب مورد ضرورت خود را طور مستقلانه از کتاب خانه های مکتب و خانه خود به درستی انتخاب نمایند که در ین راه معلمان با شاگردان معاونت می نمایند. معلمان باید دایماً به شاگردان تفهیم نمایند که ( خواندن کتاب های خوب و آموزنده در حقیقت گفتگو کردن با انسان های شرافتمند است).
3- معلم باید شاگردان را طوریکه در بالا هم اشاره نمودیم در انتخاب کتاب یاری کند ممکن است شاگردان کتابی را انتخاب نمایند که محتوای آن تناسب لازم را با توان ذهنی و علایق اوشان نداشته باشد و با مطالعه آن دچار سر درگمی و نگرش منفی شوند. و یا ممکن است کتابی را مطالعه کند که در او آثار اخلاقی و ارزش نا مناسبی را به وجود آورد و یا از موضوع به دور باشد.
4- معلم باید برای شاگردان موضوع اصلی، نکات اصلی و موارد جزئی را رهنمایی نماید.
5- معلم باید هدف های آموزشی را به شاگردان تفهیم کند.
6- معلم باید مطالعه شاگردان را پی گیری کند و آن ها را به مطالعه بیشتر تشویق نمایند.
7- معلم شاگردان را تشویق نماید تا از کتاب مطالعه خود خلاصه نویسی نمایند.
موثر ترین شیوه های مطالعه
خواندن و مطالعه انواع مختلف دارد و هر یک از این انواع مستلزم حصول و هدف خاصی است. که در زیر آنها را به طور فشرده مورد مطالعه قرار میدهیم:
1- خواندن اجمالی:
درین شیوه مطالعه، مطالعه کننده فقط عناوین فصول و قسمت های از کتاب را می خواند و کل کتاب را به طور سطحی بررسی میکند.
2- سریع خواندن:
سریع خواندن، مرور کتاب است با سرعت، به منظور آشنائی کلی به موضوعات داخل کتاب، سریع خواندن از خواندن اجمالی کامل تر است. سریع خواندن روشی است که در مدت کم مطالب زیاد تری فراگرفته میشود. تمرین برای سریع و دقیق خواندن میزان یادگیری را افزایش میدهد.
3- دقیق خواندن:
دقیق خواندن روشی است که خواننده، مطلب را کامل یاد میگیرد و یاد آوری آن برای استفاده های بعدی میسر است.
4- خواندن تجسسی:
این خواندن روشی است که قبل از مطالعه و پس از مطالعه، خواننده به طرح سوالات مبادرت می ورزد، برای پاسخ سوالات تحلیل و بررسی انجام میگیرد این شیوه عمق یادگیری را افزایش میدهد.
5- خواندن انتقادی:
این روش بررسی تجزیه و تحلیل معانی است. به منظور یاد گیری عمیق مطالب و قضاوت در باره مطالب خوانده شده میباشد. البته بعضی مطالب را مورد انتقاد قرار میدهد، در صورتیکه استدلال داشته باشد و استدلال آن مغرضانه نباشد. از روحیه همکاری باشد.
شیوه های مطالعه از نظر چگونگی اجرا:
1- خواندن با صدای بلند:
بعضی از شاگردان بخاطر اینکه یاد بگیرند مطلب را با صدای بلند می خوانند، تا آن سرحدی که مطلب را به گوش خود استماع کنند. این کتگوری شاگردان دایماً اظهار میکنند تا زمانیکه مطلب را به گوش خود نشنود یاد نمی گیرد. همه ی ما تعداد زیادی از شاگردان و بعضی از هم صنفان خود را دیده ایم که در پارک ها، در سرک ها، در جاده های خلوت، در اطاق ها و نشستن به چوکی ها درس را به آواز بلند می خواند، این کتگوری تا زمانی که درس را به آواز بلند نخوانند یاد نمی گیرد.
2- یادگیری از طریق گوش دادن:
این گونه شاگردان از یکی از همصنفان خود در زمینه کمک می خواهند تا آن، مطلب را با صدای بلند بخواند وآن بشنود. اگر این امکان میسر نبود خودش به صدای بلند می خواند و بعداً صدای خود را ثبت کست می نمایند و بعداً به کست گوش فرا میدهد. این گونه شاگردان عادت کرده اند، تا از طریق گوش دادن یاد بگیرند.
3- خواندن با صدای آهسته:
زیادتر در حین حرکت کلمات را با زبان و صدای آهسته اداء میکند.
4- خواندن با چشم:
این شیوه خواندن فقط توسط چشم و درک مفاهیم با ذهن انجام میگیرد. در ین روش به هیچ صورت لب ها و گلو حرکت نمی کنند. فقط چشم روی خط حرکت میکند و مفاهیم از ذهن میگذرد. که غالباً این شیوه با تمرکز و دقت توام است. تمرین سرعت در خواندن با چشم که با تمرکز همراه است میزان یادگری را بالا برده که این نوع خواندن بهترین نوع خواندن ثبت شده است. که هر مطالعه کننده باید به آن توجه خاصی نماید و از همین روش در مطالعه استفاده نمایند.
انتخاب محل مطالعه جهت کسب دانش اثر بخش است:
عده ی از شاگردان پارک ها و فضای باز و عده از شاگردان داخل خانه را برای مطالعه انتخاب می کنند. تعدادی هم اطاق های گرم و نرم را با تمام امکانات ممکنه برای درس خواندن در اختیار دارند که درین اطاق ها تمام وسایل سر گرمی مانند تلویزیون، رادیو، تیب، ویدیو و وسایل موسیقی وجود دارد.
بعضی از شاگردان اظهار میدارند که تا همزمان به درس خواندن تیب آن ها نخواند، یا از تلویزیون و ماه واره استفاده ننمایند درس را نمی فهمد.
عده ای در اطاقی که مطالعه میکنند، پدر، مادر و سایر اعضای خانواده نشسته است. این گروه ضمن آنکه کتابی را در مقابل خود باز میکنند به حرف های دیگران نیز گوش میدهند، تلویزیون نگاه میکنند و هم زمان با شنیدن صدا های تلویزیون با حرکات موزون بدن خود را تکان میدهند اما چشم و زبان آنها روی کتاب کار میکنند.
گاهی دو یا چند نفر دور هم برای خواندن جمع می شوند. این کتگوری به عوض اینکه درس بخوانند مطالب دیگری را خارج از درس در بحث می گیرند این ها، گونه های مختلف درس خواندن است. حالا باید دید که چی محلی برای درس خواندن مناسب است.
البته در فضای باز جریان تند و سریع باد با عث خستگی مطالعه کننده می شود به خصوص اینکه این فضا پیاده رو های جوار سرک های عمومی باشد.
اطاق های گرم و نرم با داشتن وسایل سمعی و بصری زیاد، برای سرگرمی های غیر درسی مساعد است. در جای که پدر، مادر و دیگران حضور داشته باشد، صحبت ها و قصه های با آن ها میزان یادگیری را کاهش میدهد. اما در صورتیکه صحبت های وصیت آمیز پدر و مادر گاهی از آموزش کتاب هم کرده بالاتر حساب میگردد.
جمع شدن برای درس خواندن و مطالعه با شرایط خاص صورت گیرد یعنی اینکه قبلاً طرح ریزی گردد و یا پلان شود در آنصورت دروس دسته جمعی خیلی موثر میباشد زیرا محل مطالعه وقتی تعیین میگردد که ما قبلاً آن محل را انتخاب می نمائیم و یک موضوع را عنوان قرار میدهیم و بعداً به تبادل افکار میپردازیم. در نتیجه اثرات مطالعه در مکان تعیین شده خیلی موثر تلقی میگردد، همچنان محل مطالعه را در اطاق های تنهائی نیز میتوانیم انتخاب نمائیم زیرا عده ای از اشخاص بصورت تنهائی و خاموشانه درس را خوبتر فرا گرفته میتوانند. همچنان محل مطالعه در صورت امکان از منابع تسهیل کننده و آرامش کننده نیز برخوردار باشد خیلی موثر واقع میگردد یعنی اینکه محل مطالعه دارای میز، چوکی، الماری و کتاب وسایل تسخین کننده وغیره میباشند.
قابل یاد آوری است شاگردان و فرزندان خویش را همیشه در مکتب و خانه برای شان مطالعه و خواندن را تاکید نمائیم و برای مطالعه و خواندن فضای مطالعه و مکان مطالعه را نیز رهنمائی نمائیم و آنها را تشویق کرده به روش های یاد گیری با مکان های مناسب رهنمائی نمائیم.
تشخیص زمان مطالعه
زمان مطالعه را باید در بُعد های مختلف در نظر داشت زیرا زمان مطالعه را به دوره های مکتب و تحصیلات عالی در حین داشتن وقت فراغت، رخصتی ها و کتابخانه های درسی تشکیل میدهند به همین علت گفته میتوانیم مطالعه زمان خاصی ندارد زیرا در هر وقتیکه ما وقت فراغت داشته باشیم میتوانیم مطالعه نمائیم.
زمان معین و موثر مطالعه را قرار شرح زیر میتوان یاد آور شد:
1- اوقات صبح و قبل از شروع درس و همچنان از طرف شب فضای بسیار آرام را میتوان موثر ترین زمان مطالعه نام برد.
2- بعد از تعطیل درست به مدت یک ساعت استراحت را پشت سر گذاشته طبق پروگرام درسی مطالعه نمائیم بهترین زمان مطالعه میباشد.
3- برنامه مطالعه و درس خواندن باید بطور منظم و برویت یک تقسیم اوقات قبلاً آماده گردد.
4- زمان مطالعه برای همگان یکسان نیست زیرا در مدت های معیین زمان فراغت برای هر کس مهیا میگردد.
5- زمان مطالعه آنقدر ساعت را در بر بگیرد که توانمندی شخص در نظر باشد.
آیا رهنمایی و تفتیش معلمان جایز است؟
نخست باید گفت مشکلترین و با مسوولیت ترین وظیفه در جهان، وظیفه معلمی میباشد یعنی اینکه اگر معلم در پروسه تدریسی خویش اشتباه کند امکان دارد جبران نگردد زیرا زمان در گذر است. بدین منظور معلمان همیشه به رهنمائی ضرورت دارند و همچنان تفتیش معلمان جایز است چرا که کار معلمی را بسیار دشوار نامیده اند و نظارت آن نیز مهم میباشد نظارت و تفتیش، معلم را توانا و نیرومند میسازد همچنان باعث رشد سویه مسلکی معلم و باعث رشد انکشاف اولاد جامعه و خود جامعه میگردد.
باید گفت تفتیش از معلمان اینچنین برداشت نگردد که به مفهوم عیب جوئی پنداشته شود و یا به معلمان بی احترامی باشد اینچنین نیست بلکه تفتیش باعث انکشاف و ترقی معلم و جامعه میگردد زیرا انسان همیشه اصلاح طلب میباشد. اگر شخصی که به حقیقت پی برده باشد و تن در دهد از تفتیش و نظارت استقبال مینماید. همچنان در اجرای کار های یومیه ی خویش بسیار دقیق و محتاط میگردد زیرا کوشش میکند اشتباه نکند در غیر آن بطور خود سر و خود رای پیش برود نه خودش رشد می نماید و نه جامعه. اگر چه برای عده از معلمان تفتیش کردن نا خوشایند است آنها اینچنین برداشت می نمایند یعنی بکار آنها دخالت صورت گرفته است ولی اینچنین نیست معلمان که دارای حسن نیت پاک باشند هیچگاه از تفتیش و نظارت حراس ندارند چون آنها با علم و دانش آراسته اند. چنانچه مفتشین محترم با معلمان آنچنان رفتار کنند که غیر مغرضانه باشد. و در وقت تفتیش معلمان را به سر درگمی و اضطراب دچار نکنند. و بر عکس برای معلمان کمک نمایند و رهنمائی درست کنند تا مرحله تفتیش مفتشین برای معلمان یک درس آموزشی باشد.
اگر تفتیش کننده گان بطور علمی، دوستانه و مسلکی به معلمان رهنمائی کنند در آنصورت احترام شان در نزد معلمان زیاد میگردد و معلمان مطمئناً و با علاقه مندی خاص به کار خویش ادامه میدهند و در آینده از آمدن تفتیش کننده گان استقبال مینمایند.
اشخاص تفتیش کننده باید با زیور دانش مسلکی از قبیل روان شناسی، فلسفه تعلیم و تربیه و روش های تدریس آگاهی عام و تام داشته باشند و همچنان از سابقه و تجربه وافر برخوردار باشند در آنصورت کار تفتیش معلمان و رهنمائی آنها موثر خواهد واقع گردید.
رهنمائی و تفتیش معلمان تحت شرایط زیر جایز میباشد:
1- مفتشین باید دارای اعتقادات اسلامی، اخلاقی و اجتماعی قابل پسند باشند.
2- مفتشین دارای سابقه و معلومات های مسلکی باشند.
3- سویه و دانش مفتشین از معلمان بالا باشد.
4- مفتشین به شیوه ها و میتود های تدریس آگاهی کامل داشته باشند.
5- روابط و برخورد مفتشین با معلمان دوستانه باشد.
6- مفتشین در ایام تفتیش خویش برای معلمان مواد درسی و رهنمائی های لازمه را تقدیم نمایند.
در نتیجه چنین اشخاصی که دارای اوصاف ذکر شده به عنوان تفتیش بالای معلمان نظارت نمایند هیچ گاه معلمان مخالف نمی باشند. در آنصورت با عث بهبودی سویه معلم، کار معلم و رشد جامعه خواهد گردید.
معلم از شاگردان بیاموزد عیب نیست
نخست باید گفت جامعه ما یک جامعه اسلامی بوده در قدم اول کلام خداوند و در قدم دوم کلام پیغمبر«ص» شرط میباشد. زیرا خداوند علم را برای بنده گانش فرض نمود. همچنان محمد«ص» در مورد معلم چنین میفرمایند: « بد ترین پاداش یک معلم این است که شاگردانش با حالت شاگردی قرار بگیرند یعنی اینکه نیک ترین پاداش یک معلم را این چنین تعریف نموده اند که باید معلمان شاگردان خویش را از خود کرده بالاتر رهنمائی و تربیه نماید.»
بدین منظور معلم مطلبی را که از شاگرد یاد میگیرد و یا میشنود هیچ گاه از خود حسادت نشان ندهد و یا احساس کمی نکند، زیرا شاگردان همان دست پرورده های معلم اند که از خود معلمان بسیار مطالب را دریافت نموده اند و امکان دارد در مواقع معلم را همکاری نمایند و با دانش شاگرد مخالفت نکنند همچنان معلمان شاگردان را از لحاظ علمی شخصیت قایل شوند زیرا بعد از چند مدتی آنان نیز معلم میگردند. اگر چنین فکری در سر معلمان وجود نداشته باشد در حقیقت معلم حقیقی نیستند و تنها در زبان ابراز همدلی را نشان میدهند چرا که در جامعه ما کسی که به حقیقت تن در دهد خیلی کم وجود دارد.
امروز در تمام مکاتب جهان روش شاگرد محوری وجود دارد معلمان شان دوست دارند از شاگردان خویش بسیار موضوعات را بپرسند و دریافت کنند زیرا با چنین فرهنگ توانستند در جامعه خویش تغییرات علمی – اجتماعی رونما نمایند. اما بد بختانه در کشور ما بین شاگرد و معلم از لحاظ آموختن و پذیرفتن مشکلات زیاد وجود دارد.
در اینجا قابل یاد آوری است که حضرت علی کرم الله وجهه می فرمایند « جوانان دیروز مردان امروز اند و جوانان امروز مردان فردا اند.» بنابر این فرموده ای حضرت علی کرم الله وجهه، نباید معلمان محترم به رشد، انکشاف و سویه های شاگردان طرف قرار بگیرند و یا بد بینی داشته باشند. یعنی آنان چنان احساس کنند دیروز ما شاگرد بودیم و امروز معلم هستیم اما شاگردان امروز معلمان و اشخاص فعال آینده جامعه میباشند. همچنان در کشور ما فرهنگ پذیرش یکدیگر در این اواخر تا جای بوجود آمده است. زیرا زیادتر فعالیت های درسی برای شاگردان داده میشود آنان در حین مطالعه بسیار مطالب را دریافت مینمایند و در مواقع ضروری عیب نیست که معلم از شاگرد مطلبی را بپرسد و یا بیاموزد. زیرا معلم آنچیزی را که از شاگرد میپرسد و یا می آموزد و در ماحول آن میتواند دو باره شاگرد را رهنمائی کند. در اخیر باید گفت آن عده معلمان آموختن را از شاگرد عیب نمی دانند که دارای شخصیت، علمیت، دارای برنامه خوب، بدون تعصب و هدف غیر مغرضانه دارد و امید دارند هر چه زود تر به همکاری شاگردان در حصه سطح دانش، ترقی و تعالی کشور گام بردارند.
تقاضا های عمده شاگردان از معلم
قسمیکه به همه بهتر معلوم است شاگردان جهت کسب دانش به مراجع علمی ثبت نام و راجستر میشوند. اما در حین فراگیری دانش عموماً شاگردان از معلمان تقاضا های زیاد دارند، زیرا شاگردان معلومات قبلی داشته باشند ضرور نیست به مراجع آموزشی مراجعه نمایند در این صورت توقعات شاگردان از معلمان بی نهایت زیاد است و بطور عمده تقاضا های شاگردان را این چنین میتوان نام برد:
1- شاگردان به رهنمائی صادقانه معلمان ضرورت همیشگی دارند.
2- شاگردان تقاضا دارند معلمان به نظریات علمی شان احترام بگذارند.
3- شاگردان توقع دارند درس را بطور درست فرا بگیرند.
4- شاگردان تقاضا دارند همه اوقات آموزش بصورت دوستانه صورت گیرد.
5- شاگردان تقاضا دارند در رفتار و عمل خود میانه رو باشند.
6- شاگردان تقاضا دارند احساسات شان مورد احترام قرار گیرد.
7- شاگردان تقاضا دارند معلمان به آنها عشق بورزند.
8- شاگردان تقاضا دارند معلمان آنها را قلباً دوست داشته باشند.
9- شاگردان تقاضا دارند معلمان بدون تبعیض و بی عدالتی برخورد نمایند.
10- شاگردان تقاضا دارند بطور آزاد فکر کنند و بیاندیشند.
11- شاگردان تقاضا دارند احساسات معلمان از شاگردان مخفی نگهداشته شود.
12- شاگردان تقاضا دارند به تدریس معلمان آماده گی کامل داشته باشند.
13- شاگردان تقاضا دارند معلمان با قیافه ظاهری منظم داخل صنف شوند.
14- شاگردان تقاضا دارند معلمان عقاید اسلامی شان را احترام نمایند.
15- شاگردان تقاضا دارند معلمان تماماً شاگردان را مورد پاداش و تشویق بطور یکسان قرار دهند.
16- شاگردان تقاضا دارند معلمان شاگردان مختلف و بی بندوبار را در قدم نخست توصیه و ثانیاً تنبیه نمایند.
17- شاگردان تقاضا دارند در همه حالت معلمان آنها را رهنمائی و همکاری نمایند.
18- شاگردان تقاضا دارند درس معلم در فضای آرام و دوستانه صورت گیرد تا علاقه مندی شان روز به روز زیاد گردد. البته در این مورد شاعری میفرماید:
درس معلم ار بود زمزمه ی محبتی جمعه به مکتب آورد طفل گریز پا را
تقاضا های عمده معلم از شاگردان
همانا به همه بهتر معلوم است معلمان در یک مدت خاص بالای شاگردان زحمات زیادی را متقبل میشوند و در زمره کار خویش آرزو دارند شاگردان شان در جامعه مصدر خدمت صادقانه گردند زیرا بالای معلمان و شاگردان از جانب دولت بی نهایت مصرف میگردد و همچنان معلمان آگاه اند که جامعه به قشر روشنفکر ضرورت دارد که این قشر روشنفکر همه دست پرورده های معلمان اند. معلمان آرزو دارند شاگردان اشخاص و افراد برجسته جامعه شوند. و به طور عمده معلمان در تمام دوران تعلیم و تربیت از شاگردان خویش این چنین تقاضا ها را دارند:
1- شاگردان با علاقه مندی روانه مکتب شوند.
2- شاگردان احترام به والدین و اشخاص جامعه داشته باشند.
3- شاگردان در زمان معیین داخل صنف شوند.
4- شاگردان از غیابت پی در پی جلوگیری نمایند.
5- شاگردان در صنف درسی با همصنفان خود رابطه صمیمی و احترام متقابله داشته باشند.
6- شاگردان احساسات همصنفان خویش را احترام بگذارند زیرا هر شخص خود مختار احساسات خودش میباشد.
7- شاگردان در صورت پیشنهادات تنها از خود نماینده گی کنند.
8- شاگردان با شور و شوق درس را آغاز کنند.
9- شاگردان کار خانه گی خود را همه وقت انجام دهند.
10- شاگردان به پرسش های معلم جواب درست ارائه بدارند.
11- شاگردان نظم صنف را رعایت کنند.
12- شاگردان مشکلات خود را با معلمان در مواقع درست در میان بگذارند.
13- شاگردان هیچ مطلب را از معلمان پنهان نکنند.
14- شاگردان با وسایل آموزشی داخل صنف برخورد محتاطانه داشته باشند.
15- شاگردان در پاکی و صفائی صنف و مکتب خویش همکار باشند.
16- شاگردان به آزار و اذیت همصنفانش حتی هم دوره هایشان نپردازند.
17- شاگردان هیچ وسیله ای از همصنفان شان را بدون اجازه و موافقه آنها نگیرند.
18- شاگردان با معلم در تماماً زمینه ها همکار باشند.
19- شاگردان با همصنفی های نیازمند شان کمک کنند.
20- شاگردان رفتن به کتابخانه را دوست داشته باشند.
21- شاگردان به مطالعه و خواندن علاقه داشته باشند.
22- شاگردان بکوشند در اوقات فراغت با سرگرمی های سودمند سر و کار داشته باشند.
23- شاگردان با قیافه منظم و یونیفورم منظم داخل صنف شوند.
24- شاگردان همیشه در داخل صنف توجه به درس داشته باشند.
25- شاگردان از صحبت های معلم یاد داشت بگیرند.
26- شاگردان معلمان و تمام کارکنان مکتب را احترام بگذارند.
27- شاگردان در اوقات درسی از معلمان، هر گونه تقاضا ها را نداشته باشند بجز از درس.
28- شاگردان از انداختن کثافات در روی مکتب و صنف خود داری نمایند.
29- شاگردان به سخنان و توصیه های معلمان به دقت گوش فرا دهند.
30- شاگردان از معلم خویش بدون هراس و دل زده گی سوال کنند.
31- شاگردان به جوابات معلم قناعت خویش را حاصل نمایند.
32- شاگردان بدون استهزان معلم صنف درسی را ترک ننمایند.
قابل یاد آوری است قسمیکه توقعات شاگرد از معلم زیاد است در مقابل توقعات معلم از شاگرد بی نهایت زیاد میباشد. بدین منظور شاگردان کوشش نمایند مطابق دستورالعمل های علمی اکادمیک پیروی نمایند تا باشد در آینده، خود آنها معلم شوند و از شاگردان خویش چنین تقاضا داشته باشند.
- ۹۸/۰۹/۲۱